بسم الله الرحمن الرحیم
********************

بوی محرم که به مشام می رسد، عالم رنگی دیگر می گیرد. قلبها تندترازهرزمان و محزون ترازهمیشه می تپد و میل به سوگ نشستن مثل خون دررگها می دود و آن وقت، درچشم بر هم زدنی پرچمهای سیاه در گوشه گوشه شهرودیارما به اهتزازدرمی آید و همه جا رنگ ماتم به خود می گیرد.

این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست      این چه شمعی است که جانها همه پروانه اوست

هر کجا می گذرم عکس رخش جلوه گر است         هر کجا می نگرم جلوه مستانه اوست

عشق به حسین دلیل نمی خواهد، گویی خاک و گل ما را با محبت او سرشته اند.

هنگامی که به خیل سیاهپوشان عزاداری که زیر خیمه حسین علیه السلام، به سینه زنی، نوحه خوانی و.. مشغولند نگاه می کنی همه را حاضرمی بینی، پیر ، جوان، زن، مرد، دانشجو، کارگر، همه و همه بی آن که رنگ و ریایی در کار باشد سردر پی عاشورا نهاده اند و یا سینه زنان در پی عزاداران روانند تا شبی و یا نیمروزی خود را شریک غم زینب علیها السلام، و عزادار شهیدان کنند.

به یکباره همه رنگها و تعلقها از بین می رود، همه مرامها و مسلکها رنگ می بازد و جای آن همه را نشستن درسوگ سالار کربلا می گیرد. حتی به قدر نوشاندن جرعه ای شربت به رهگذاران و یا عرضه خرده نانی به فقرا. گاه در عجب می مانم که چه شوری در دلهای این مردم است که محرم آنان را از خود بی خود می سازد.

خون عاشورایی بی هیچ تعارف در رگهای مردم این دیار جاریست که با دمیدن خورشید اولین روز محرم دلهاشان به سوگ می نشیند تا در ظهرعاشورا ولوله ای عجیب به پا کنند.

این شور و ولوله پرده بسیاری از پندارها را می درد و عبث بودن بسیاری از اندیشه ها را می نمایاند.

گویی اینان در محرم و عاشورا آب زلالی می یابند که تشنگی درونشان را فرو می نشاند.

سیاهی روزوروزگارشان را می زداید وچون سپری آنان راازابتلائات زمانه و دنیای هراس انگیز پس ازمرگ درامان می دارد.

اینان خود را در پناه حسین علیه السلام، در امان از هر بلا و ابتلاء می یابند.

عاشورا ، از حسین و یارانش نمونه ای پرورده که تا ابد می توان بازو در بازوی آن از جای برخاست.

عاشورا ، شوری می آفریند که راه صد ساله را یک شبه می توان پیمود. نیروی نهفته عشق به حسین علیه السلام، از چنان عظمتی برخوردار است که به مدد آن می توان دریا دریا مردم را به زیر خیمه اهل بیت علیهم السلام کشید.

عاشورا خود حامل فرهنگ سترگی است که جاری شدن در آن می تواند همه صحنه های حیات را مبدل به عاشورای حسینی و یارانش نماید.

 
دسته ها :
جمعه دوازدهم 7 1387
 
به سوی کربلا از شام ویران میهمان آید
صدای واحسینا از زنان و کودکان آید
نمی دانم چرا یا رب سیه پوش است محمل ها
گمانم از اسیری زینب بی خانمان آید
برای دیدن قبرت پدر با دیده گریان
سکینه سر زنان سینه زنان و موکنان آید
رباب خون جگر اشک از فرات دیده می ریزد
به سوی خوابگاه اصغر شیرین زبان آید
پریشان ام کلثوم برادر مرده، باد زاری
برای جستجوی دست عباس جوان آید
عزیزان پیمبر خفته چون گل در کنار هم
پی دیدار گلها بلبل بی آشیان آید
چو اقیانوس آرامی شده دشت بلا اما
شکسته سر ز طوفان حوداث، قهرمان آید
به آه و ناله گوید "کربلایی" یا حسین بنگر
به سویت عابدین با زخم زنجیر گران آید
"نادعلی کربلایی"
دسته ها : مذهبی - شعر
جمعه دوازدهم 7 1387
X